کمالو مجید
زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتوموبیل جدیدش بود کودک ? ساله اش تکه سنگی را بداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت.
مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده
در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انشگت دست پسر قطع شد.وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید “پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد” !
آن مرد آنقدر مغموم بود که هچی نتوانست بگوید به سمت اتومبیل برگشت. وچندین باربا لگدبه آن زد .
حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه می کرد . او نوشته بود ” دوستت دارم پدر”
خشم و عشق حد و مرزی ندارند.دومی ( عشق) را انتخاب کنید تا زندگی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشیدکه : اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند .
در حالی که امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.
همواره در ذهن داشته باشید که:
اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند .